خلاصه فیلم
”بانوی گل سرخ“ نامی است برای زندهیاد ”شهیندخت صنعتی“. بانویی که پیش از انقلاب به منطقهٔ لالهزار کرمان رفت و گُل را جایگزین خشخاش و گُلاب را جایگزین تریاک کرد و بهجایی رساند که ”گلاب زهرا“ سرنوشت کشاورزی یک منطقه را دگرگون کرد.
این ماجرا را از زبان ”همایون صنعتی“، همسرِ شهیندخت و سه سال پس از درگذشت او میشنویم. مردی که خود بنیانگذار «انتشارات فرانکلین»، «چاپخانه اُفست»، «کاغذسازی پارس» و در کل یکی از چهرههای نادر فرهنگ، صنعت و مدیریت ایران است.
گالری
عوامل تولید
پژوهش، نگارش و کارگردانی: مجتبا میرتهماسب / بر اساس طرحی از: زهرا دولتآبادی / تدوینگر: ژیلا ایپکچی / آهنگساز: محمدرضا درویشی (برداشت از موسیقی مناطق کرمان) / فیلمبرداران: علی لقمانی، مجید گرجیان / صدابرداران: نظام کیایی، مازیار شیخمحبوبی / صداگذاری و ترکیب صداها: کامبیز صفاری / دستیاران کارگردان: مجید بهرامی، حمیدرضا میرحسینی / عکاس: مجید بهرامی
با حضور: همایون صنعتی، در غیاب: شهیندخت سرلتی
تهیهکننده: مجتبا میرتهماسب
اطلاعات فنی
- Lady of the Roses
- 52 دقیقه / سال تولید 1387 / زیرنویس فارسی، انگلیسی
- فارسی, انگلیسی, آلمانی
- HD / 25p / Color / 16:9 – 1:1.85
- Stereo
- DVD / Blu-ray / H.264 File
جوایز
- جایزهی بهترین فیلم مستند از یازدهمین جشن سینمایی تلویزیونی حافظ "دنیای تصویر"، اسفندماه 1388
- نشان زرین افتخار هیات داوران یادگاران شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس؛ دومین دوسالانهی جایزه بزرگ شهید آوینی «ویژه برترین مستندهای سال»، اردیبهشت 1388
- لوح افتخار؛ دومین دوسالانهی جایزه بزرگ شهید آوینی «ویژه برترین مستندهای سال»، اردیبهشت 1388
- بهترین فیلم مستند از نگاه هیات داوران انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران؛ دومین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت»، مهر 1387
- جایزهی ویژه دبیر جشنواره؛ دومین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت»، مهر 1387
- نامزد دریافت 3 جایزهی بهترين فيلم مستند ، بهترین کارگردانی و بهترین تصویربرداری؛ دوازدهمین جشن سينمای ایران، شهریور 1387، خانه سینما
جشنواره
- اولین جشنوارهی بینالمللی فیلم پندار، ویرجینیا، امریکا، ۲۸ اسفندماه 1399 تا 28 فروردینماه 1400
نمایش ویژه
- سمینار بررسی "مجموعه فیلمهای مستند کارستان"، دانشگاه SOAS لندن، انگلیس، 10 اردیبهشتماه 1398
یادداشت کارگردان
زمانی که این یادداشت را برای فیلم "بانوی گل سرخ" نوشتم، همایون صنعتی زنده بود. هنوز هم زنده است...
بالاخره من هم فیلم «صنعتی» ساختم.
سالهای دور، ساختن فیلم مستند «صنعتی» را دور از منش هنری خود میدانستم! و سالهای بعد که نیاز مالی مرا به این کار وامیداشت از پس آن برنمیآمدم؛ که ساختن این نوع فیلم هم کار بلدی میخواهد.
اما الآن خوشحالم که از پس ساختن فیلم «صنعتی» برآمدم! و عجب هم اینکه این فیلم بهنوعی سفارش «صنعتی» بود برای فیلم «صنعتی». و پس از نزدیک به یک سال ونیم که ساختن «بانوی گل سرخ» طول کشید، چندهفتهای وقت صرف شد برای تحویل آن فیلم «صنعتی» به «صنعتی»...!
سیدعباس سیاحی (همان شاعر فیلم گبه) یادآورم شد که: «همایون صنعتی یکی از پنج انسان کمنظیر یکصد سال اخیر ایران و یکی از ده نفر شخصیتهای تأثیرگذار قرن اخیر جهان است.» و من که هم کرمانی هستم و هم «همایون» و هم همسرش «شهیندخت» را میشناختم، این را بهخوبی میدانستم.
اما نمیدانستم که چقدر سخت است راضی کردن همایون برای حضور جلوی دوربین. چونکه از اساس با سینما مخالف است و مدام هم به من گوشزد میکرد که دنبال کار آبرومندتری بگردم! و اینها را با همان استدلالهای تاریخی و جهانشناختی خود میگفت و کمکم هم در من اثر کرده بود که دیگر سینما همهٔ حقیقت نیست و نسبتش با واقعیت بسیار دورتر است تا آنچه من میدانستم!
و کلید حضور همایون در جلوی دوربین، مرحوم شهیندخت بود. و نام و یاد او بود که همایون را جلوی دوربین من نشاند تا از شهیندخت بگوید و از همراهی و همدلیاش در تمام آن سالها برای راهاندازی و مدیریت آنهمه کار ماندنی.
و فیلم که تمام شد دانستم که کار من هم عبث نبود در برابر کار آن دو؛ که من توانستم ضرب کنم تصویر این تلاش و انرژی را در تعداد همهٔ کسانی که فیلم را دیدهاند و یا خواهند دید. و این همان دلیل حضور سینمای مستند است.
تمام دوران ساخت این فیلم کلاس درسی بود برای من تا بفهمم که هستند در این جهان هنوز کسانی که میشود به احترامشان کلاه از سر برداشت و باافتخار گفت که من هم چون ایشان ایرانیام و این مُلک را دوست دارم و با عشق خود این مُلک را آباد میکنم؛ با مرارت!
حالا که دیرزمانی از اتمام فیلم میگذرد، هنوز انرژی بیپایان همایون و شهیندخت با من هست. هر زمان هم که قدری مستأصل میشوم از شرایط این روزگار؛ به تماشای «بانوی گل سرخ» مینشینم تا دوباره آن انرژی در من نفوذ کند. شما هم ببینیدش.
دیماه 1387