خلاصه فیلم
"اسکندر فیروز"، بنیانگذار سازمان حفاظت از محیطزیست را پدر محیطزیست ایران مینامند. نشست و گفتوگوی چندساعته سه نفر از فعالان محیطزیست با او، تاریخ شفاهی و نگاه گذرایی است به یکعمر تجربه و دغدغههای وطنپرستانه "اسکندر فیروز".
گالری
عوامل تولید
طراح و کارگردان: رخشان بنیاعتماد / تدوینگر: شیرین برقنورد / فیلمبردار: محمدرضا جهانپناه / صدابردار: مازیار شیخ محبوبی / طراحی و ترکیب صدا: امیرحسین قاسمی / موسیقی انتخابی: آهنگ "ایران ایران" – آهنگساز: محمد سریر – خواننده: محمد نوری – شاعر: تورج نگهبان / مدیر تولید و عکاس: امیرحسین ثنایی / طراح گرافیک: محمد زمانی / سرمایهگذاران: رخشان بنیاعتماد، مجتبا میرتهماسب
با حضور: اسکندر فیروز و هوشنگ ضیائی، محمد درویش، مژگان جمشیدی
تهیهکننده: مجتبا میرتهماسب
تهیهشده در "کارگاه فیلم کارآ"
اطلاعات فنی
- A Life Time in an Hour
- 50 دقیقه / سال تولید 1393 / زیرنویس انگلیسی
- فارسی
- HD / 25p / Color / 16:9 – 1:1.85
- Stereo
- DVD / Blu-ray / H.264 File
یادداشت کارگردان
سال 1393 تصمیم به ساخت فیلمی دربارهٔ محیطزیست و بحرانهای آلودگی هوای تهران گرفتم و پژوهش آن را با جمعی از همکاران و فعالان محیطزیست شروع کردم. در نیمهٔ راه، اشتیاق سازمانی که بهضرورت انجام این کار بیش از ما معتقد بود و پیشنهاد و قول حمایت مالی از ساخت فیلم از جانب خودشان مطرحشده بود، به فراموشی سپرده شد و دیگر نه تماسی برقرار شد و نه اثر و ثمری ...
در زمان پژوهش فیلم و بنا بر ضرورت، بخشهایی از فیلم که مربوط به دو شخصیت ماندگار در عرصهٔ محیطزیست بود فیلمبرداری شده بود: گفتوگو با "اسکندر فیروز" بنیانگذار سازمان محیطزیست و "مهلقا ملاح" بانوی همیشهسبز عرصه محیطزیست.
با توقف ساخت پروژه، حجمی از یادگار تصویری و گفتههای ارزشمند این دو بزرگوار برایمان باقیمانده بود که طبیعتاً برای ساخت فیلم موردنظر کفایت نمیکرد، ولی دارای چنان اهمیتی بود که نمیشد به آنها بیاعتنا بود و در آرشیو محبوسشان کرد. در مورد "اسکندر فیروز" زمانی اقدام به فیلمبرداری کردیم که تقریباً از ساخته نشدن فیلم اصلی مطمئن بودیم و توقعمان را در حد تاریخ شفاهی_تصویری تقلیل دادیم؛ چراکه تأثیرگذاری او در بهوجود آوردن فرهنگ توجه به محیطزیست در این سرزمین آنقدر بااهمیت هست که حتی ثبت یک نشست چندساعته با او غنیمتی باشد برای همعصران و آیندگان.
هرچند که فیلم اصلی ساخته نشد، اما هر آنچه برای آمادهسازی این دو مستند انجام دادیم هیچ کمتر از فیلمی که ساخته نشد، نبود. مجتبا میرتهماسب و یک گروه حرفهای مسئولانه پای اتمام کار ایستادند و غلامرضا کاظمیدینان به یاریمان آمد.
اگر این دو فیلم به لحاظ کارنامه کاریام آثار شاخصی بهحساب نیایند، اما ازجمله فیلمهایی هستند که از به ثمر رسیدن و نمایششان بسیار مفتخر و خوشحالم. خوشحال از روزی که "مهلقا ملاح" برای دیدن اولین نسخه فیلم، صورتش را به صفحهنمایش کامپیوتر چسبانده بود و یادگار سالها تلاش خود را با چشمان کمنورش در فیلم میدید و هرازگاهی نفسی عمیق از سر رضایت میکشید. و روزی دیگر که "اسکندر فیروز" بعد از رونمایی فیلم در خانه سینما در برابر ادای احترام بینندگان فیلم که دقایقی طولانی برایش دست میزدند با چشمان نمزده، غم ناسپاسی روا شده بر خود را برای لحظاتی فراموش کرد.
و حالا که به نتیجه کار فکر میکنم، چه رضایتی باارزشتر از این میتوانم از ساخت این دو فیلم داشته باشم!