اخبار

پیام نوروزی سال 1399
29 اسفند 1398

پیام نوروزی سال 1399

 بهارِ امسال را گویی نه جایی هست و نه جانی! زمستان چنان بر ما پنجه افکنده، سرِ رفتن ندارد انگار...

 از این زمانه که بگذریم، در روزگاری دیگر شاید تاریخِ ما را کسانی بنگارند و شرحی بنویسند بر احوالِ ما! 

شاید رنگی شویم بر بومی یا قصه‌ی پر غصه‌ای... شاید بگویند در روزگاری دور مردمی می‌زیستند در فصلی پر از خون و دود و درد و بی‌داد، پر از حبس و حصر و قرنطینه و دیوار که دشوارِ زندگی را با رزم مشترک، با سعی مشترک آسان ساختند. 

شاید من و تو ققنوس‌وار دوباره از این خاکستر برخیزیم، هم‌چون بنفشه‌ی بهاری گل دهیم و بر ما مژده برسد که زمستان شکست و رفت.

 حال که بهارِ امسال را شادباشِ دیدار و آغوشی نیست، حال که بناست در خانه بمانیم تا سالم بمانیم، بیایید بیش‌تر بخوانیم، بیش‌تر ببینیم، بیش‌تر بشنویم و بیش‌تر بیاموزیم؛ چرا که بی‌مددِ آگاهی روزگار رهایی فرا نخواهد رسید.

روزگار بر ما مبارک خواهد شد، اگر دریابیم که تاریکی جاودانه نخواهد بود.